🍦 دَر مَسیـرِ بـاد ... 92/11/21
دَر مَسیـرِ بـاد بِمـان
تـا بـویِ مهـربـانیـَت
تَسخیـر کنـد
ایـن شَهـر پـُر اَز دِلتنـگـی را ...!
دَر مَسیـرِ بـاد بِمـان
تـا بـویِ مهـربـانیـَت
تَسخیـر کنـد
ایـن شَهـر پـُر اَز دِلتنـگـی را ...!
تَـنهــایـی یَـنـی اگـه یــه روزَم
اَزت خبَـری نشـه کسـی نمیـاد
بگـه :کُجـایی؟
دلـم تنگ شده!
دلتنگـم!
دلتنـگِ قـاصـدک شـدن
قـاصـدکـی کـه آن قـدر سبـک اسـت کـه
بـا تلنـگـرِ آرام تـریـن بـاد بلنـد مـی شـود
و بـه پـرواز در مـی آیـد...!
ایـن روزهـا
حِسی دارَم
آمیخته با دلتَنگی
کَـم می آورم
بازوانی می خواهَم کـه تَنـگ در بَـرم گیـرنـد
اَمـا نَـه هـر بـازوانـی
فقـط حـصـارِ آغوش تــ♥ـو ...
دل تنگـم!
دل تنـگِ خیلـی چیـزهـا
دل تنـگ ایـن همـه دل تنگـی هـا
چیـزهـایـی کـه بـر مـن گـذشـت
و
هـرگـز بـاز نخـواهـد گشـت
دل تنگـم
دل تنـگ نیمـه شبهـای دل تنگـی
دل تنـگ ایـن همـه نبـودن هـا
دل تنـگ ایـن همـه دل تنگـی هـا
دل تنـگ عهـدهـایـی کـه کسـی آنهـا را نبسـت
دل تنـگ تمـام چیـزهـایـی کـه میشـد بـاشـد و نیـست
و تمـام هسـت هـایـی کـه نیسـت
حتـی آنـان کـه دلشـان بـرایـم تنـگ نخـواهـد شـد
دلـم بـرای آن روزهـا ی دل تنگـی تنـگ شـده...!
قلبـم درونِ سینـه
نجـوای شبــانه مـی کنـد...
دل تنگـی و اَنـدوه اَشکـم
را روانـه مـی کنـد
یـک قطـره اَشـک
اَز لـبِ پلکـم گـریـز مـی زنـد
آخـر دلـم دائـم
تـو را بهـانـه مـی کنـد...
دلتنــگم دلتنـگ...
کسی صدای مرا می شنود؟!
او گفت بر نخواهد گشت..
پس من این همه زمان
چرا رفت و برگشت آونگ ساعت را شمردم؟
پیر شدم از شوق انتظارش.. در جوانی..
این بی انصافی است..!
برای این همه عشق...
برای این همه صبر..
آه دنیا پاسخت چیست برای این همه درد...؟؟!
کنار پنجره ی خیال تنها نشسته ام و خوب می دانم
این آخرین بار نخواهد بود
که ثانیه های عمرم را با تردید شماره می کنم .
من آنقدر به این تنهایی خو کرده ام که می دانم
ماهی تنگ بلور دچار احساس من است
و اگر حتی در دریـای طوفانی چشمانم رهایش کنم
باز هم غمگین خواهد بود
.می دانم که معجزه نخواهد شد .
می دانم اینجا در سپاهچال زمان من غرق واپسین دل نوشته های دلتنگی خواهم بود.
اسیر واژه ی سرد لحظه لحظه های بلند.
و تنها خواهشی کوچک شبیه یک پرسش از آخرین قطار زندگی دارم:
آیا کنار این همه تنهایی بی حد،کسی خیال مرا به یاد خواهد داشت.
کسی صدای شاعرانگی ام را در شب مهتابی شنیده و سراغ حال مرا از قصه می گیرد؟
گمان نمی کنم ستاره ای حتی به یاد من باشد.
خدایـا!بهترین را از تو می خواهم....