🍦 آنـه شـِرلـی... 92/6/1
آنـه!
تکـرار غَریبـانـه روزهـایَـت چگـونـه گـُذشت
وقتـی روشنـی چشـم هـایت،
در پشـت پـرده هـایِ مـه آلـود اَنـدوه پنهـان بـود
بـا مـن بگـو از لَحظـه لَحظـه هـای مُبهـَمِ کـودکـی اَت
اَز تَنهـایـی مَعصومـانـه دَست هـایَـت
آیـا میـدانـی کـه در هجـوم درد هـا و غـم هـایـَت
و
در گیـر و دار ملال آورِ دوران زندگـی اَت
حَقیقـت در زُلالـیِ دریـاچـهِ آب هـایِ نُقـره ای نَهفتـه بـود؟
آنـه!
اَکنـون آمـَده ام تـا دَسـت هـایَت را
بـه پَنجـه ی طَلایـی خورشیـد دوستـی بسپـاری
در آبـی بیکـران مهربـانـی هـا بـه پـرواز درآیـی
و اینـک آنـه!
شِکُفتـن و سَبـز شدن در اِنتظـار تـوست
در اِنتظـار تـوست ...